روز اول آوینا
یک ماه ازآمدن آوینا خانوم گذشت
اندر احوالات آوینا در این روزها: این چند وقته آوینا خیلی شبها اذیت میکرد و همش گریه میکرد و یکم شیر میخورد و باز گشنه میشد، چون مامان فریماه یکم خسته شده یه هفته ای انزلی هستیم خونه مادرجون اینا تا هم مامان فریماه تجدید قوا کنه و هم آوینا خانومی جون بگیره و یکم بزرگ بشه و بابا بهنام آخر هفته بیاد دنبالمون بریم شهسوار اینم یه چندتا عکس از دخترمون تو این روزها اینم یه عکس با آقاجونش که امروز گرفته ...
نویسنده :
فریماه
19:57
برگ معاینه نوزاد
روز دیدار
دخترم وقتی قهمید دوستاش میان بیمارستان دیدنش کلی خوشحال شدا ولی خب خیلی خوابش میومد ...
نویسنده :
فریماه
21:12
تولد آوینا جونی
آوینا خانوم ما پنجشنبه اول آبان حدودای ساعت 11 شب دنیا اومد فعلا نتونستم اولین عکس هاشو بذارم اما در اولین فرصت عکسهاشو میذارم اینجا خوش اومدی به دنیا غنچه ناز و زیبا/ خنده نشست رو لبهات وقتی شدی شکوفا ...
نویسنده :
فریماه
9:46
ویترین اسباب بازیاش
فعلا مامان فریماه براش مرتب کرده تا بعدا خودش بیاد و باسلیقه خودش بچینه ...
نویسنده :
فریماه
0:25
دراور پروانه
فکر کنم این یکی از پر عشق ترین دروارای باشه که تاحالا ساخته شده که روش عکس بچگی مامان بابا هستش ...
نویسنده :
فریماه
0:18
کمد دختر منظم من
بالاخره بابا بهنام کمد آوینا کوچولو رو آماده کرد که داخلش این شکلیه: ...
نویسنده :
فریماه
0:01